یه توپ دارم قل قلیه
یه توپ دارم قل قلیه
سرخ و سفید و آبیه
جای بابای خوب من
چه قد تو خونه خالیه !
یه توپ دارم قل قلیه
سرخ و سفید و آبیه
می زنم زمین هوا میره
نمی دونی تا کجا میره
مامان خوب من میگه
تو آسمون
اون بالاها
تا خونه ی خدا میره !
یه توپ دارم قل قلیه
سرخ و سفید و آبیه
من این توپو نداشتم
اما به جای این توپ
بابای خوبی داشتم ...
اما یه روز اومدش
که جای بابا جونم
عکسشو روی طاقچه
تو خونمون گذاشتم
یه توپ دارم قل قلیه
سرخ و سفید و آبیه
من این توپو نداشتم
مشقمامو خوب نوشتم
یه روز توی مدرسه
وقتی معلم من
برای مشق خوبم
نمره ی بیست بهم داد
مامان منو بغل کرد
یه توپ قل قلی داد !
مشقی که توش نوشتم
بابا بهم آب داد !
بابا بهم نون داد !
بابای قهرمانم
تو راه دین و وطن
خندید و جونشو داد
پانوشت: به یاد بابا علی که هیچ وقت برا جانبازیش اقدام نکرد . . .
جانباز شیمیایی باشی اما نباشی ...
کلمات کلیدی :